🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۴/۰۷/۱۷ |
| تعداد شعر: | 365 |
| تعداد مطالب: | 2 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۳/۲۷ |
با عقده یِ هستی کُشِ دیرینه چه کردی
خندان لب و شاد آمده ای ، کینه چه کردی ؟
ای دست که با دست خدا عهد نبستی
با دست خشونت زده از پینه چه کردی
ای آهِ جگرسوز که سنگ ازتو فروریخت
باور نکنی با دلِ آیینه چه کردی
از بوسه ی تو خون جگرمی چکد ای تیغ
ای تیر ندانی به گل سینه چه کردی
پرسیده ای ازرستم سهراب کش ای زخم
با خویشتن و با دلِ تهمینه چه کردی
ای بادِ خزان،گل چه کند، برگ چه گوید
دیدی که تو با کودکِ سبزینه چه کردی ؟
ویرا ن شده صد شهر،به یک فتنه ی ناچیز
ساقط شده صدعشق ، تو بد چینه چه کردی
ای سرو که دست توبه دست تبری بود
جزسجده به پایِ تبرِ کینه چه کردی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (12):
امیر راهین در افق
سپاس جناب راسخ
امیر راهین در افق
درود استاد لاهیجی سپاسمندم از نکته نطرات ونقدعالیتان زحمت کشیدید
سلام زیباست اما چون فرمودید: چند نکته را عرض می‌کنم! ۱ ارکان‌بندی شعر را به صورتی پیش ببرید
