🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در سینه دلم از غَمَت ای یار گرفته
آری ز غَمَت این دل بیمار گرفته
در بستر خود همدم هجران تو هستم
در سینه دلم از غَمَت ای یار گرفته
تا مونس دل اشک روان از نِگَهَم شد
آگه شدم از اینکه دل زار گرفته
تنها شده چون یوسف گمگشته ته چاه
وقتی که دلم گوشه ی بازار گرفته
هر چشم به من خیره نظر می کند و من
از حُزن دلم در همه انظار گرفته
شبگردم و بی خواب تر از هر شب دیگر
از بس که دل از مردُم بیدار گرفته
محمد رضا شرعی
شبگرد
آذر ماه 97
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
آذر 23, 1401
درود بر شما جناب شرعی عزیز
زیبا و با احساس ناب سرودید
لذت بردم
زنده باشید
💐🌿🙏👏👏👏🌹❤️
پاسخ
آذر 24, 1401
استاد بزرگوار
سپاس از لطف شما
سپاس
پاسخ
آذر 23, 1401
درود جناب شرعی
بسیار زیبا سروده اید
🌹🌹🌹🙏
پاسخ
آذر 24, 1401
ماه بانوی سرزمینم
استاد ارجمندم
سپاس از لطف بی کران شما
سپاس
پاسخ
بستن فرم