🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

الحکایه و التمثیل : سبویی می‌ستد رندی زخمار

(ثبت: 181688)

سبویی می‌ستد رندی زخمار

که این ساعت گرو بستان و بردار

چو خورد آن باده گفتندش گرو کو

گرو گفتا منم گفتند نیکو

زهی نیکو گرو برخیز و رو تو

نیرزی نیم جو وقت گرو تو

اگر ارزندهٔ داری تو با خویش

نیرزی تو بنزد کس از آن بیش

ترا قیمت بعلمست و بکردار

تو همچون من در افزودی بگفتار

بقدر آن که علم و کار داری

بدان ارزی بدان مقدار داری

فشاندم در معنی بر تو بسیار

ولی کی کور بیند در شهوار

تو چون نرگس همه چشمی نه بینا

چو سیسنبر همه گوشی نه شنوا

تو این ساعت که عقل و هوش داری

نه بنیوشی سخن نه گوش داری

در آن ساعت که عقل و هوش شد پاک

مگر خواهی شنودن مرده در خاک

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا