🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۱۲ – قطعه : بجز از آتش دراز زبان

(ثبت: 167427)

بجز از آتش دراز زبان

بجز از خامه زبان کوتاه

کس نیارست کرد در عالم

دو زبانی و سرکشی با شاه

لاجرم خاکسار و سرگردان

آن به تون رفت و این به آب سیاه

در آن اندیشه مه بگداخت تن را

که بندد بر سمندش خویشتن را

خیالی چند کج باشد کزین عار

توان بستن بر اسب او به مسمار

عقابش را چو شد زاغ کمان جفت

به وصف الحال نیز این شعر می‌گفت:

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا