🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پیری بدون چوب عصا میخورد زمین مردان خامِ کوچهی غم، بنگ میزنند اِشغال گشته مرکز امداد؛ ملّتی از
سپاسگزارم... بزرگوارید🙏🙏🙏🌺🌺🌺
سپاسگزارم دوست بزرگوارم جناب گیوه چیان... زنده باشید ... 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود جناب وحدتی ... سپاس از لطف و بداهه زیبایتان 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود و عرض ارادت ممنونم زنده باشید🙏🏼
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26657
تعداد مطالب: 2893
تعداد کل نظرات و نقدها:146854
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
به سخن شیخ روز را گذراند
به حیل شام را به چاشت رساند
وان حوایج که نقد گنجینه
بود ز آیندگان پیشینه
حاضر آورد یک دو کاسه طعام
داشت محسوب در وظیفه شام
چون شد آن آش و ماش و خورده روان
برگرفتند کاسه ها ز میان
نقل های ذخیره پیش کشید
نقل می گفت و نقلکی می چید
چون ز شب درگذشت یک دو سه پاس
گفت بر نقل و نقل شکر و سپاس
جانب خوابگه قدم برداشت
بره و گرگ را به هم گذاشت
گرگ بی حد گرسنه بره زبون
چون بماند سلامت از وی چون
شیخ در خواب و مفسدک بیدار
شیخ بیکار و مفسدک در کار
ساخت اندر پناه لنگر شیخ
کار خود را که خاک بر سر شیخ
گر زنی طعن این بر آن غرزن
بر تو خواند که ان بعض الظن
بعض ظن گفت حق نه کل آخر
صدق بعضی ظنون بود ظاهر
این نه صوفیگری و آزادیست
بلکه کیدیگری و قوادیست
شیخ و صوفی که گفتمش صد بار
می کنم زان گناه استغفار
آن فرومایه را چه استحقاق
کین اسامی بر او کنند اطلاق
لقب و اسم پادشایی چند
حیف باشد بر این دغایی چند
بلکه زان کس کش اینچنین کار است
حرف را ننگ و لفظ را عار است
کاش او را نمونه ای بودی
که من آن را به خلق بنمودی
تا به تمثیل شرح سیرت وی
کردمی همچو آن عرب در ری
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
هزاران درود بر استاد طارق خراسانی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار خوشحالم که در این بحث
سلام جناب گیوه چیان سؤالی کرده اید ا ما از کجا آمده ایم، برای چه
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهی میکنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
بستن فرم