🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۱۴۵ – در بیان سهر و بیخوابی که رکن چهارم ولایت و مقام ابدال است

(ثبت: 161116)

خواب مرگ و حیات بیداریست

صلح مرگ از حیات بیزاریست

می گریزی ز زخم نشتر مرگ

چه کنی روی در برادر مرگ

خواب دزدیست زندگانی کاه

نقد خود را ز دزد دار نگاه

مثلی روشن است بر که و مه

که سپردن به دزد کالا به

مگر این دزد ازان بود بالا

که سپردن توان به او کالا

باشد ای کرده رو به راه طلب

نیم عمر تو روز و نیمی شب

شب تو چون همه گذشت به خواب

عر تو نیمه شد به وقت حساب

بر تو خواهی دراز گردد روز

چیزی از شب بدزد و بر وی دوز

فی المثل گر شود ز عمر تو کم

روزی افتی میان غصه و غم

صد شب از عمر خویش کم کردی

غم آن از غرور کم خوردی

قصد شبگیر کن که بی شبگیر

نیست این راه انقطاع پذیر

شبروان را ز ره بریدن شب

گر چه باشد هزار گونه تعب

چون به منزل شتر بخوابانند

آن زمان مدح شبروی خوانند

انما السائرون کل رواح

یحمدون السری لدی الاصباح

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا