🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۱۶۹ – سؤال و جواب

(ثبت: 161140)

ور تو گویی که کاملان بسیار

ما و من آورند در گفتار

بی شک ایشان بسی شتافته اند

وز من و ما خلاص یافته اند

ما و من بر زبان چرا رانند

غرض از ما و من که را دانند

گویم آن کس که شد ز خویش خلاص

شد به سر شهود وحدت خاص

غیر مشهود خود نداند هیچ

غیر ازان بر زبان نراند هیچ

نشود زانش ما و من مانع

هر چه گوید بر آن شود واقع

من چو گوید مرادش از من اوست

اوست چون مغز و لفظ ها همه پوست

بلکه حق بر زبان او گویاست

نطق حق از زبان او پیداست

متکلم ز خود چو گوید راز

جز من و ما دگر چه گوید باز

قایل من چو نیست جز ذوالمن

غیر ذوالمن کجا بود آن من

قطره چون بحر ساخت ناچیزش

که تواند ز بحر تمییزش

به من و ما اگر شود گویا

من و مایش بود همان دریا

گر چه آرد هزار طوفان زور

نفتدش در شهود بحر فتور

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا