🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۲۱ – حاصل جواب عارف از سؤال پسر

(ثبت: 161201)

سخن عارف ستوده سیر

چون به اینجا رسید پیش پسر

گفت کای فهم را مهیا تو

عشق من بود ازین قبل با تو

رخت آیینه مصفا بود

زان جمال ازل هویدا بود

چشم من بود بر جمال ازل

چون در آیینه ات فتاد خلل

چشم ازان آینه فرو بستم

پس زانوی خویش بنشستم

شاهد از آینه چو تابد رو

به بود آینه سر زانو

آن که باشد ز زانو آینه اش

حسن معنی شود معاینه اش

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا