🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پیری بدون چوب عصا میخورد زمین مردان خامِ کوچهی غم، بنگ میزنند اِشغال گشته مرکز امداد؛ ملّتی از
سپاسگزارم... بزرگوارید🙏🙏🙏🌺🌺🌺
سپاسگزارم دوست بزرگوارم جناب گیوه چیان... زنده باشید ... 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود جناب وحدتی ... سپاس از لطف و بداهه زیبایتان 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود و عرض ارادت ممنونم زنده باشید🙏🏼
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26657
تعداد مطالب: 2893
تعداد کل نظرات و نقدها:146854
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
هوشمندی بدید مجنون را
آن ز فرمان عقل بیرون را
گه به ویرانه ای همی گردید
گریه می کرد و زار می نالید
گاه چون سایه با زمین هموار
اوفتادی به پای هر دیوار
گه فکندی چو آفتاب سپهر
خویشتن را به صحنش از سر مهر
گه به مژگانش آستان رفتی
چون سگان سر بر آستان خفتی
گفت با او حریف فرزانه
که تو را این همه بدین خانه
مهر ورزی و چاپلوسی چیست
خاکروبی و خاکبوسی چیست
نیست نقش بتی به دیوارش
چه بری سجده بر همن وارش
از خس و خار او چه می جویی
زان نرسته گلی چه می بویی
گفت خامش که این مقام کسیست
که به هر موی من ازو هوسیست
قصه کوته نشیمن لیلی ست
که ز هر ذره ام به او میلیست
نیست اینجا گشاده هیچ دری
که نبوده بر آن درش گذری
نیست اینجا ستاده دیواری
که به پشتش نسوده یکباری
نیست اینجا ز گل دمیده خسی
که نه دامن بر آن کشیده بسی
هر چه من می کنم به بوی ویست
اضطرابی ز آرزوی ویست
عشقبازی به منزل یاران
نیست جز شیوه وفاداران
سنگدل آن که چون به منزل یار
بگذرد نگذرد ز هوش و قرار
بی قراری و بیخودی نکند
ترک سامان و بخردی نکند
نکند داستان شوق آغاز
با در و بام او نگوید راز
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
هزاران درود بر استاد طارق خراسانی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار خوشحالم که در این بحث
سلام جناب گیوه چیان سؤالی کرده اید ا ما از کجا آمده ایم، برای چه
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهی میکنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
بستن فرم