🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۲۳ – گفتار سقراط : چو سقراط را داد نوبت سخن

(ثبت: 204728)

چو سقراط را داد نوبت سخن

رطب ریزشد خوشه نخل بن

جهانجوی را گفت پاینده باش

به دین و به دانش گراینده باش

همه آرزوها شکار تو باد

نهفت جهان آشکار تو باد

ز پرسیدهٔ شهریار جهان

که داند که هست این پژوهش نهان

ولیکن به اندازهٔ رای خویش

کند هر کسی عرض کالای خویش

نخستین ورق کافرینش نبود

جز ایزد خداوند بینش نبود

ز هیبت برانگیخت ابری بلند

همان برق و باران او سودمند

ز باران او گشت پیدا سپهر

پدید آمد از برق او ماه و مهر

ز ماهیتی کز بخار او فتاد

زمین گشت و بر جای خویش ایستاد

از این بیشتر رهنمون ره نبرد

گزافه سخن بر نشاید شمرد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا