🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

بخش ۳۲ – حکایت بر سبیل تمثیل

(ثبت: 161212)

یک منک گوشت داد خواجه به زن

کش بپز زود بهر طعمه من

گوشت را زن کباب کرد و بخورد

خواجه چون گشت خواست عذر آورد

که هنوز آن ز دیگ بیرون بود

که کمین کرد گربه و بربود

خواجه سنجید گربه را فی الحال

نامد افزون ز گوشت یک مثقال

زد به صد غصه دست بر زانو

کرد با زن عتاب کای بانو

گربه بی شک چو گوشت یک من بود

گوشت یک من دگر بر آن افزود

نیست این نکته پیش من روشن

که تواند شدن دو من یک من

اگر این گربه است گوشت کجاست

وگر این گوشت شکل گربه چراست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا