🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

شیخی که از سگی پلید دامن در نچید : در بر شیخی سگی می‌شد پلید

(ثبت: 181206)

در بر شیخی سگی می‌شد پلید

شیخ از آن سگ هیچ دامن در نچید

سایلی گفت ای بزرگ پاک باز

چون نکردی زین سگ آخر احتراز

گفت این سگ ظاهری دارد پلید

هست آن در باطن من ناپدید

آنچ او را هست بر ظاهر عیان

این دگر را هست در باطن نهان

چون درون من چو بیرون سگست

چون گریزم زو که با من هم تگ است

ور پلیدی درون اندکیست

صد نجس بیشی که این قله یکیست

گرچه اندک حیرت آمد بند راه

چه به کوهی بازمانی چه به کاه

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا