🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل : سالها بودم ز عشق گل بدرد

(ثبت: 186883)

سالها بودم ز عشق گل بدرد

با دو چشم پر زخون و روی زرد

خوش وصالی بُد رخ این باغبان

تا چه آمد بر سرش از گرم و سرد

برد محبوب مرا از گلستان

با دو چشم پر ز خون و روی زرد

بعد از این خاک سر کویش بیار

بار او بر چشم ما کن همچو گرد

چون نکردم شکر ایام وصال

پیش آمد باز این دوران بدرد

ای دل غمدیده با دوران بساز

یا برو طومار دعوی در نورد

ناله کردن تا چه بگشاید مرا

این زمان از باغبان باید مرا

رفت بلبل از پی گل تا بشهر

تا چه می‌آید بروی گل ز دهر

دید سوراخی درو گل ریخته

آتشی در زیر آن انگیخته

آبروی گل از آنجا می‌چکید

این غزل می‌گفت بلبل می‌شنید

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا