🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۰۷۸ : شادیی کان از جهان اندر دلت آید مخر

(ثبت: 193798)

شادیی کان از جهان اندر دلت آید مخر

شادیی کان از دلت آید زهی کان شکر

بازخر جان مرا زین هر دو فراش ای خدا

پهلوی اصحاب کهفم خوش بخسبان بی‌خبر

سایه شادیست غم غم در پی شادی دود

ترک شادی کن که این دو نسکلد از همدگر

در پی روزست شب و اندر پی شادیست غم

چون بدیدی روز دان کز شب نتان کردن حذر

تا پی غم می‌دوی شادی پی تو می‌دود

چون پی شادی روی تو غم بود بر ره گذر

یاد می‌کن آن نهنگی را که ما را درکشد

تا نماند فهم و وهم و خوب و زشت و خشک و تر

همچو شمع نخل بندان کآتشش در خود کشد

کاغذ پرنقش و صورت درفتد در آب در

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا