🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۴۳ : ای مشک خطا خط سیاهت

(ثبت: 180339)

ای مشک خطا خط سیاهت

خورشید درم خرید ماهت

هرگز به خطا خطی نیفتاد

سر سبزتر از خط سیاهت

در عالم حسن پادشاهی

جان همه عاشقان سپاهت

چون بنده شدند پادشاهانت

می‌نتوان خواند پادشاهت

گردان گردان سپهر سرکش

جویان جویان ز دیر گاهت

بر خاک از آن فتاد خورشید

تا ذره بود ز خاک راهت

چون چین قبا به هم درافتند

عشاق چو کژ نهی کلاهت

در عشق تو زهد چون توان کرد

چون کس نرسد به یک گناهت

بس آه که عاشقانت کردند

دل نرم نشد ز هیچ آهت

هرگز نرسد ور آن همه آه

درهم بندی به بارگاهت

آن دم که ز پرده رخ نمایی

صد فتنه نشسته در پناهت

وانگه که ز لب شکر گشایی

صد خوزستان زکات خواهت

گر تو شکری دهی به عطار

این صدقه فتد به جایگاهت

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا