🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۰۷ : ایا یاری که در تو ناپدیدم

(ثبت: 194646)

ایا یاری که در تو ناپدیدم

تو را شکل عجب در خواب دیدم

چو خاتونان مصر از عشق یوسف

ترنج و دست بیخود می بریدم

کجا آن مه کجا آن چشم دوشین

کجا آن گوش کان‌ها می شنیدم

نه تو پیدا نه من پیدا نه آن دم

نه آن دندان که لب را می گزیدم

منم انبار آکنده ز سودا

کز آن خرمن همه سودا کشیدم

تو آرام دل سوداییانی

تو ذاالنون و جنید و بایزیدم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا