🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نه سبزه نه گل نه صبح عطر آگینی لبریز سکوت تلخی و غمگینی زد ابر زمستان به
عادل دانشی در امشب ستاره نام تو را داد می زند
سلام مجدد استاد طارق عزیز سپاس از همراهی تان با مانای عزیز شاد باشید
طارق خراسانی در امشب ستاره نام تو را داد می زند
حضرت مانا باعث کنجکاوی ام نسبت به افعال این غزل زیبا شد : امشب ستاره نام
سلام و عرض ادب و احترام جناب حسینی گرانقدر خوش آمدید و صفا آوردید برقرار باشید🌹🌱
درود و سپاس فراوان🌷
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26649
تعداد مطالب: 2891
تعداد کل نظرات و نقدها:146821
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
سفر کردم به هر شهری دویدم
چو شهر عشق من شهری ندیدم
ندانستم ز اول قدر آن شهر
ز نادانی بسی غربت کشیدم
رها کردم چنان شکرستانی
چو حیوان هر گیاهی می چریدم
پیاز و گندنا چون قوم موسی
چرا بر من و سلوی برگزیدم
به غیر عشق آواز دهل بود
هر آوازی که در عالم شنیدم
از آن بانگ دهل از عالم کل
بدین دنیای فانی اوفتیدم
میان جانها جان مجرد
چو دل بیپر و بیپا می پریدم
از آن باده که لطف و خنده بخشد
چو گل بیحلق و بیلب می چشیدم
ندا آمد ز عشق ای جان سفر کن
که من محنت سرایی آفریدم
بسی گفتم که من آن جا نخواهم
بسی نالیدم و جامه دریدم
چنانک اکنون ز رفتن می گریزم
از آن جا آمدن هم می رمیدم
بگفت ای جان برو هر جا که باشی
که من نزدیک چون حبل الوریدم
فسون کرد و مرا بس عشوهها داد
فسون و عشوه او را خریدم
فسون او جهان را برجهاند
کی باشم من که من خود ناپدیدم
ز راهم برد وان گاهم به ره کرد
گر از ره می نرفتم می رهیدم
بگویم چون رسی آن جا ولیکن
قلم بشکست چون این جا رسیدم
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
سلام و عرض ادب به مانای مهربان با سپیدی روبه رو هستیم که می خواهد
عادل دانشی در امشب ستاره نام تو را داد می زند
درود مانای عزیز سپاس از نقد و حسن نظرت البته من خودم رو شاعر نمی
مانا جان این را از صمیم دلم می گویم بابا طارق فدای فرزند
مهرداد مانا در امشب ستاره نام تو را داد می زند
چنین در روایات خوانده ایم که عدالت و حکمت در نزد علی پسر ابیطالب بوده
۱- دفتر اول ( زیر سایه ی خورشید ) سالهای ۷۸ و ۷۹ ۲- دفتر دوم (
بستن فرم