🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۳۸ : بر آن بودم که فرهنگی بجویم

(ثبت: 194707)

بر آن بودم که فرهنگی بجویم

که آن مه رو نهد رویی به رویم

بگفتم یک سخن دارم به خاطر

به پیش آ تا به گوش تو بگویم

که خوابی دیده‌ام من دوش ای جان

ز تو خواهم که تعبیرش بجویم

ندارم محرم این خواب جز تو

تو بشنو ای شه ستارخویم

بجنبانید سر را و بخندید

سری را که بداند مو به مویم

که یعنی حیله با من می سکالی

که من آیینه هر رنگ و بویم

مثال لعبتی ام در کف او

که نقش سوزن زردوز اویم

نباشد بی‌حیات آن نقش کو کرد

کمین نقشش منم درهای و هویم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا