🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۶۴ : روزی که گذر کنی به گورم

(ثبت: 194759)

روزی که گذر کنی به گورم

یاد آور از این نفیر و شورم

پرنور کن آن تک لحد را

ای دیده و ای چراغ نورم

تا از تو سجود شکر آرد

اندر لحد این تن صبورم

ای خرمن گل شتاب مگذار

خوش کن نفسی بدان بخورم

وان گاه که بگذری مینگار

کز روزن و درگه تو دورم

گر سنگ لحد ببست راهم

از راه خیال بی‌فتورم

گر صد کفنم بود ز اطلس

بی‌خلعت صورت تو عورم

از صحن سرای تو برآیم

در نقب زنی مگر که مورم

من مور توام تویی سلیمان

یک دم مگذار بی‌حضورم

خامش کردم بگو تو باقی

کز گفت و شنود خود نفورم

شمس تبریز دعوتم کن

چون دعوت توست نفخ صورم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا