🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۵۶ : به عمری در کفم یاری نیاید

(ثبت: 159295)

به عمری در کفم یاری نیاید

ور آید جز جگرخواری نیاید

بنامیزد ز بستان زمانه

ز گل قسمم بجز خاری نیاید

کنون نقشم کسی می‌باز مالد

که با او از دوشش چاری نیاید

به جانی بوسه‌ای می‌خواستم گفت

به هر جانی یکی باری نیاید

مرا در مذهب عشقش گر او اوست

ز ده سجاده زناری نیاید

به صرف جان چو در بازار حسنش

به صد دینار دیداری نیاید

برو چون کیسه‌ای دوزم که هرگز

مرا در کیسه دیناری نیاید

مرا گوید نیاید هیچت از من

چه گویم گویمش آری نیاید

مبند ای انوری در کار او دل

ترا زو رونق کاری نیاید

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا