🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۶۶ : حدیث عشق در دفتر نگنجد

(ثبت: 180362)

حدیث عشق در دفتر نگنجد

حساب عشق در محشر نگنجد

عجب می‌آیدم کین آتش عشق

چه سودایی است کاندر سرنگنجد

برو مجمر بسوز ار عود خواهی

که عود عشق در مجمر نگنجد

درین ره پاک دامن بایدت بود

که اینجا دامن تر درنگنجد

هر آن دل کاتش عشقش برافروخت

چنپان گردد که اندر برنگنجد

دلی کز دست شد زاندیشهٔ عشق

درو اندیشهٔ دیگر نگنجد

برون نه پای جان از پیکر خاک

که جان پاک در پیکر نگنجد

شرابی کان شراب عاشقان است

ندارد جام و در ساغر نگنجد

چو جانان و چو جان با هم نشینند

سر مویی میانشان درنگنجد

رهی کان راه عطار است امروز

در آن ره جز دلی رهبر نگنجد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا