🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۶۷۸ : من اگر نالم اگر عذر آرم

(ثبت: 194985)

من اگر نالم اگر عذر آرم

پنبه در گوش کند دلدارم

هر جفایی که کند می رسدش

هر جفایی که کند بردارم

گر مرا او به عدم انگارد

ستمش را به کرم انگارم

داروی درد دلم درد وی است

دل به دردش ز چه رو نسپارم

عزت و حرمتم آنگه باشد

که کند عشق عزیزش خوارم

باده آنگه شود انگور تنم

که بکوبد به لگد عصارم

جان دهم زیر لگد چون انگور

تا طرب ساز شود اسرارم

گر چه انگور همه خون گرید

که از این جور و جفا بیزارم

پنبه در گوش کند کوبنده

که من از جهل نمی‌افشارم

تو گر انکار کنی معذوری

لیک من بوالحکم این کارم

چون ز سعی و قدمم سر کردی

آنگهی شکر کنی بسیارم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا