🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۸۸۵ : ای سرده صد سودا دستار چنین می کن

(ثبت: 195386)

ای سرده صد سودا دستار چنین می کن

خوب است همین شیوه ای دوست همین می کن

فرمانده خوبانی ابرو چو بجنبانی

این بنده تو را گوید آن می کن و این می کن

از خون مسلمانان در ساغر رهبان کن

وز کافر زلفینت ویرانی دین می کن

مأمون امین را تو می ران که رو ای خاین

وان غیرت رهزن را بر روح امین می کن

آن حکم که از هیبت در عرش نمی‌گنجد

بر پشت زمان می نه بر روی زمین می کن

آن را که ندارد جان جان ده به دم عیسی

وان را که ندارد زر ز اکسیر زرین می کن

تا دور ابد شاها شمس الحق تبریزی

حکمی است به دور تو آری هله هین می کن

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا