🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۹۰ : دردا و دریغا که دل از دست بدادم

(ثبت: 159329)

دردا و دریغا که دل از دست بدادم

واندر غم و اندیشه و تیمار فتادم

آبی که مرا نزد بزرگان جهان بود

خوش خوش همه بر باد غم عشق تو دادم

با وصل تو نابوده هنوزم سر و کاری

سر بر خط بیداد و جفای تو نهادم

دل در سخن زرق زراندود تو بستم

تا در غم تو خون دل از دیده گشادم

مپسند که با خاک برم درد فراقت

چون دست غم عشق تو برداد به بادم

با آنکه نباشی نفسی جز به خلافم

هرگز نفسی جز به رضای تو مبادم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا