🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۱۸۹ : بازم صنما چه می‌فریبی تو

(ثبت: 195988)

بازم صنما چه می‌فریبی تو

بازم به دغا چه می‌فریبی تو

هر لحظه بخوانیم کریمانه

ای دوست مرا چه می‌فریبی تو

عمری تو و عمر بی‌وفا باشد

ما را به وفا چه می‌فریبی تو

دل سیر نمی‌شود به جیحون‌ها

ما را به سقا چه می‌فریبی تو

تاریک شده‌ست چشم بی‌ماهت

ما را به عصا چه می‌فریبی تو

ای دوست دعا وظیفه بنده‌ست

ما را به دعا چه می‌فریبی تو

آن را که مثال امن دادی دی

با خوف و رجا چه می‌فریبی تو

گفتی به قضای حق رضا باید

ما را به قضا چه می‌فریبی تو

چون نیست دواپذیر این دردم

ما را به دوا چه می‌فریبی تو

تنها خوردن چو پیشه کردی خوش

ما را به صلا چه می‌فریبی تو

چون چنگ نشاط ما شکستی خرد

ما را به سه تا چه می‌فریبی تو

ما را بی ما چه می‌نوازی تو

ما را با ما چه می‌فریبی تو

ای بسته کمر به پیش تو جانم

ما را به قبا چه می‌فریبی تو

خاموش که غیر تو نمی‌خواهیم

ما را به عطا چه می‌فریبی تو

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا