🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۱۹ : تو دانی که من جز تو کس را ندانم

(ثبت: 159358)

تو دانی که من جز تو کس را ندانم

تویی یار پیدا و یار نهانم

مرا جای صبر است و دانم که دانی

ترا جای شکرست و دانی که دانم

برانی که خونم به خواری بریزی

برای رضای تو من بر همانم

مرا گویی که از من بجز غم نبینی

همین است اگر راست خواهی گمانم

گر از وصل تو شاد گردم و گرنه

به هرسان که باشد ز غم درنمانم

میان من و تو هم اندر هم آمد

چو درجست و جوی تو جان بر میانم

عجب نیست کز انوری بر کرانی

مرا بین که اویم و زو بر کرانم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا