🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۲۷ : ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو

(ثبت: 179844)

ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو

سرمهٔ چشم خسروان خاک در سرای تو

مرهم جان خستگان لعل حیات بخش تو

دام دل شکستگان طرهٔ دلربای تو

در سر زلف و خال تو رفت دل همه جهان

کیست که نیست در جهان عاشق و مبتلای تو؟

دست تهی به درگهت آمده‌ام امیدوار

لطف کن ار چه نیستم در خور مرحبای تو

آینهٔ دل مرا روشنیی ده از نظر

بو که ببینم اندر او طلعت دلگشای تو

جام جهان نمای من روی طرب فزای توست

گر چه حقیقت من است جام جهان نمای تو

آرزوی من از جهان دیدن روی توست و بس

رو بنما، که سوختم از آرزوی لقای تو

کام دلم ز لب بده، وعدهٔ بیشتر مده

زان که وفا نمی‌کند عمر من و وفای تو

نیست عجب اگر شود زنده عراقی از لبت

کاب حیات می‌چکد از لب جان فزای تو

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا