🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۴۰ : تا به رخسار تو نگه کردم

(ثبت: 167767)

تا به رخسار تو نگه کردم

عیش بر خویشتن تبه کردم

تا ره کوی تو بدانستم

بر رخ از خون دیده ره کردم

تا سر زلف تو ربود دلم

روز چون زلف تو سیه کردم

دست بر دل هزار بار زدم

خاک بر سر هزار ره کردم

کردگارت ز بهر فتنه نگاشت

نیک در کار تو نگه کردم

گنه آن کردم ای نگار که دوش

صفت روی تو به مه کردم

عذر دوشینه خواستم امروز

توبه کردم اگر گنه کردم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا