🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۵۲ : هر کرا یار یار می‌افتد

(ثبت: 164179)

هر کرا یار یار می‌افتد

مقبل و بختیار می‌افتد

ای بسا در که از محیط سرشک

هر دمم در کنار می‌افتد

عقرب او چو حلقه می‌گردد

تاب در جان مار می‌افتد

شام زلفش چو می‌رود در چین

شور در زنگبار می‌افتد

گر نه مستست جادوش ز چه روی

بریمین و یسار می‌افتد

گل صد برگ را دگر در دام

همچو بلبل هزار می‌افتد

در چمن ز آب چشمهٔ چشمم

سیل در جویبار می‌افتد

چون خیال تو می‌کنم تحریر

بخیه بر روی کار می‌افتد

دلم از شوق چشم سرمستت

دم بدم در خمار می‌افتد

رحم بر آن پیاده کو هر دم

در کمند سوار می‌افتد

هر که او خوار می‌فتد خواجو

همچو ما باده خوار می‌افتد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا