🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۵۷۵ : هر لحظه یکی صورت می‌بینی و زادن نی

(ثبت: 196753)

هر لحظه یکی صورت می‌بینی و زادن نی

جز دیده فزودن نی جز چشم گشودن نی

از نعمت روحانی در مجلس پنهانی

چندانک خوری می خور دستوری دادن نی

آن میوه که از لطفش می آب شود در کف

و آن میوه نورش را بر کف به نهان نی

این بوی که از زلف آن ترک خطا آمد

در مشک تتاری نی در عنبر و لادن نی

می‌کوبد تقدیرش در هاون تن جان را

وین سرمه عشق او اندرخور هاون نی

دیدی تو چنین سرمه کو هاون‌ها ساید

تا بازرود آن جا آن جا که تو و من نی

آن جا روش و دین نی جز باغ نوآیین نی

جز گلبن و نسرین نی جز لاله و سوسن نی

بگذار تنی‌ها را بشنو ارنی‌ها را

چون سوخت منی‌ها را پس طعنه گه لن نی

تن را تو مبر سوی شمس الحق تبریزی

کز غلبه جان آن جا جای سر سوزن نی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا