🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۶۲ : بی تو یک روز بود نتوانم

(ثبت: 167789)

بی تو یک روز بود نتوانم

بی تو یک شب غنود نتوانم

یار جز تو گرفت نتوانم

نام جز تو شنود نتوانم

چون ترا در خور تو بستایم

دیگران را ستود نتوانم

کشت دیگر بتان ندارد بر

کشت بی‌بر درود نتوانم

گر بتان زمانه جمع شوند

بر تو کس را فزود نتوانم

جز به فر تو ای امیر بتان

گوی دولت ربود نتوانم

همه شادی من ز دیدن تست

جز به تو شاد بود نتوانم

به زبان حال دل همی گویم

گر همی دل ربود نتوانم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا