🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۶۳ : درد سری می‌دهد، عقل مشوش دماغ

(ثبت: 166893)

درد سری می‌دهد، عقل مشوش دماغ

کو ز قدح یک فروغ، وز همه عالم فراغ

ای دم مشکین صبح، شمع سحر برفروز

تا بنشاند دمی، باد دماغ چراغ

مهر توام در دل است، مهر توام بر زبان

شور توام در سر است، بوی توام در دماغ

ناله رسول دل است، گر تو قبولش کنی

ور نکنی حاکمی، نیست بر و جز بلاغ

این سخن گرم من، هم ز سر حالتی است

ناله نیاید به سوز از دل نادیده داغ

بینظری نیست این دیده نرگس به راه

بی سخنی نیست این غلغل بلبل به باغ

شعر تو سلمان همه، قوت دل عارف است

تا ندهی زینهار! طعمه طوطی به زاغ

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا