🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
قلبم وارونه می تپد و تو پرت می شوی تا شاهرگ گردن حالا بگو چگونه در ازدحام قدم
طارق خراسانی در ای باخبر ز حال خراب ندارها
ای باخبر ز حال خراب ندارها چیزی بگو به قافله ی خرسوارها با این الاغ لنگ به
طارق خراسانی در تو بهارم شده ای
سلام بر جان طارق مانای عزیز پسر فرهیخته ام سپاس از اینکه به مهر می
طارق خراسانی در تو بهارم شده ای
سلام جناب استاد یغمایی عزیز نظر جناب معصومی لحاظ شد چون بیت را بسیار زیباتر و
مهدی سیدحسینی در ای باخبر ز حال خراب ندارها
درود و سپاس از حضور گرمتون شاد و سلامت باشید 🌷🌷
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26650
تعداد مطالب: 2890
تعداد کل نظرات و نقدها:146815
بر زلف تو من بار دگر توبه شکستم
بس عهد که چون زلف تو بشکستم و بستم
دریاب که زد کار جهانی همه بر هم
چشم تو و عذرش همه این است که مستم
در نامه چو من شرح فراق تو نویسم
خون گرید و فریاد کند خامه ز دستم
خورشید بلندی تو و من پست چو سایه
آنجا که تو باشی نتوان گفت که هستم
چشم تو به دل گفت که مست منی ای دل
دل گفت: بلی مست تو از روز الستم
گنجی است روان جام می و توبه طلسمش
برداشتم آن گنج و طلسمش بشکستم
بر سوختن و مردن من شمع شب افروز
خندید بسی امشب و من مینگریستم
روزش به سر آمد سحری گفت که سلمان
برخیز که من نیز به روز تو نشستم
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
سبزه نه گل نه صبح عطر آگینی لبریز سکوت تلخی و غمگینی زد ابر زمستان به سرت
مانا جان این را از صمیم دلم می گویم بابا طارق فدای فرزند
طارق خراسانی در تو بهارم شده ای
سپاس از مدیریت محترم که شعر ویرایش شده با بیت تقدیمی جناب معصومی را سریعا
مهرداد مانا در امشب ستاره نام تو را داد می زند
چنین در روایات خوانده ایم که عدالت و حکمت در نزد علی پسر ابیطالب بوده
۱- دفتر اول ( زیر سایه ی خورشید ) سالهای ۷۸ و ۷۹ ۲- دفتر دوم (
بستن فرم