🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۸ : بی من و غیر اگر باده خورد نوشش باد

(ثبت: 204947)

بی من و غیر اگر باده خورد نوشش باد

یاد من گو نکند غیر فراموشش باد

یار بی‌غیر که می در قدحش خون گردد

خون من گر همه ریزد به قدح نوشش باد

سرو اگر جلوه کند با تن عریان به چمن

شرمی از جلوهٔ آن سرو قبا پوشش باد

دوش می‌گفت که خونت شب دیگر ریزم

امشب امید که یاد از سخن دوشش باد

ننگ یار است که یاد آرد از اغیار مدام

نام این فرقهٔ بدنام فراموشش باد

دل که خو کرده به اندوه فراغت همه عمر

با خیالت همه شب دست در آغوشش باد

هاتف از جور تو دم می‌نزند لیک تو را

شرمی از چشم پر آب و لب خاموشش باد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا