🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۹۲۲ : هم تو شمعی هم تو شاهد هم تو می

(ثبت: 197441)

هم تو شمعی هم تو شاهد هم تو می

هم بهاری در میان ماه دی

هر طرف از عشق تو پر سوخته

آفتاب و صد هزاران همچو دی

چون همیشه آتشت در نی فتد

رفت شکر زین هوس در جان نی

سر بریدی صد هزاران را به عشق

زهره نی جان را که گوید های و هی

عاشقان سازیده‌اند از چشم بد

خانه‌ها زیر زمین چون شهر ری

نیست از دانش بتر اشکنجه‌ای

وای آنک ماند اندر نیک و بی

آن زنان مصر اندر بیخودی

زخم‌ها خورده نکرده وای وی

در شب معراج شاه از بیخودی

صد هزاران ساله ره را کرده طی

برشکن از باده‌های بیخودان

تخته بندی ز استخوان و عرق و پی

شمس تبریزی تو ما را محو کن

ز آنک تو چون آفتابی ما چو فی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا