🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۹۲۹ : ای خیالی که به دل می‌گذری

(ثبت: 197455)

ای خیالی که به دل می‌گذری

نی خیالی نی پری نی بشری

اثر پای تو را می‌جویم

نه زمین و نه فلک می‌سپری

گر ز تو باخبران بی‌خبرند

نه تو از بی‌خبران باخبری

مونس و یار دلی یا تو دلی

تو مقیم نظری یا نظری

ایها الخاطر فی مکرمه

قف زمانا بخداء البصر

لا تعجل به مرور و نوی

بدل اللیل بضؤ السحر

حسن تدبیرک قد صاغ لنا

الهیولی به حسان الصور

گر صور جان و هیولی خرد است

عشق تو دیگر و تو خود دگری

این هیولی پدر صورت‌هاست

ای تو کرده پدران را پدری

نی هیولای همه آبی بود

چه کند آب چو آبش ببری

گر هیولا و صور جان افزاست

دگرم عشوه مده تو دگری

از هیولا است صور ریگ روان

ریگ را هرزه چرا می‌شمری

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا