🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۹۵ : دلم بی عشق تو یک دم نماند

(ثبت: 180491)

دلم بی عشق تو یک دم نماند

چه می‌گویم که جانم هم نماند

چو با زلفت نهم صد کار برهم

یکی چون زلف تو بر هم نماند

واگر صد توبهٔ محکم بیارم

ز شوق تو یکی محکم نماند

جهان عشق تو نادر جهانی است

که آنجا رسم مدح و ذم نماند

دلی کز عشق عین درد گردد

ز دردش در جهان مرهم نماند

اگر یگ ذره از اندوه نایافت

به عالم برنهی عالم نماند

کسی کو در غم عشقت فرو شد

ز دو کونش به یک جو غم نماند

مزن دم پیش کس از سر این کار

که یک همدم تو را همدم نماند

اگرچه آینه نقش تو دارد

چو با او دم زنی محرم نماند

اگر عطار بی درد تو ماند

به جان تازه به دل خرم نماند

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا