🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
پیری بدون چوب عصا میخورد زمین مردان خامِ کوچهی غم، بنگ میزنند اِشغال گشته مرکز امداد؛ ملّتی از
سپاسگزارم... بزرگوارید🙏🙏🙏🌺🌺🌺
سپاسگزارم دوست بزرگوارم جناب گیوه چیان... زنده باشید ... 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود جناب وحدتی ... سپاس از لطف و بداهه زیبایتان 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
درود و عرض ارادت ممنونم زنده باشید🙏🏼
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26657
تعداد مطالب: 2893
تعداد کل نظرات و نقدها:146854
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
پذیرفت این دل ز عشقت خرابی
درآ در خرابی چو تو آفتابی
چه گویی دلم را که از من نترسی
ز دریا نترسد چنین مرغ آبی
منم دل سپرده برانداز پرده
که عمریست ای جان که اندر حجابی
چو پرده برانداخت گفتم دلا هی
به بیداریست این عجب یا به خوابی
بگفتم زمانی چنین باش پیدا
بگفتا که شاید ولی برنتابی
دلم صد هزاران سخن راند ز آن خوش
مرا گفت بشنو گر اهل خطابی
که گر او نه آبست باغ از چه خندد
وگر آتشی نیست چون دل کبابی
از این جنس باران و برقش جهان شد
در اسرار عشقش چو ابر سحابی
بگفتم خمش کن چو تو مست عشقی
مثال صراحی پر از خون نابی
دلا چند باشی تو سرمست گفتن
چو در عین آبی چه مست سرابی
بر این و بر آن تو منه این بهانه
تو خود را برون کن که خود را عذابی
من و ماست کهگل سر خم گرفته
تو بردار کهگل که خم شرابی
دلا خون نخسپد و دانم که تو دل
تو آن سیل خونی که دریا بیابی
بهانهست اینها بیا شمس تبریز
که مفتاح عرشی و فتاح بابی
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
هزاران درود بر استاد طارق خراسانی عزیز و بزرگوار. بسیار بسیار خوشحالم که در این بحث
سلام جناب گیوه چیان سؤالی کرده اید ا ما از کجا آمده ایم، برای چه
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود مجدد جناب مانا خیلی خیلی از لطف شما ممنونم که با صبر و حوصله به
سلام حمیدجان در این مورد یک داستان کوتاه برایتان تعریف می کنم : روزی یک نفر از
حمید گیوه چیان در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانای عزیز از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهی میکنم اما بدلیل اینکه شما مطالعات
بستن فرم