🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۲۰ : شبی کز زلف تو عالم چو شب بود

(ثبت: 180516)

شبی کز زلف تو عالم چو شب بود

سر مویی نه طالب نه طلب بود

جهانی بود در عین عدم غرق

نه اسم حزن و نه اسم طرب بود

چنان در هیچ پنهان بود عالم

که نه زین نام و نه زان یک لقب بود

بتافت از زلف آن روی چو خورشید

که گفت آن جایگه هرگز که شب بود

نگارستان رویت جلوه‌ای کرد

جهان گفتی که دایم بر عجب بود

همی تا لعل سیرابت نمودی

جهانی خلق تشنه خشک‌لب بود

بتا تا چشم چون نرگس گشادی

همه آفاق پر شور و شغب بود

همی تا حلقه‌ای در زلف دادی

سر مردان کامل در کنب بود

چو از حد می‌بشد گستاخی خلق

مگر اینجایگه جای ادب بود

خیال نار و نور افتاده در راه

حجاب و کشف جان‌ها زین سبب بود

درین وادی دل عطار را هیچ

نه نامی بود هرگز نه نسب بود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا