🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مهدی سیدحسینی در ای باخبر ز حال خراب ندارها
درود و سپاس از حضور گرمتون شاد و سلامت باشید 🌷🌷
مهدی سیدحسینی در ای باخبر ز حال خراب ندارها
سپاس از لطفتون زنده باشید به مهر 🌷🌷
مهدی سیدحسینی در نامه ی اشتیاق
درود جناب مانا بهره بردم زیباست با آرزوی سلامتی و توفیق الهی قلمتان سبز و ماندگار
در سراب
بسیار دلنشین و جذاب و روحبخش
راستی در نوشتن عنوان شعر کمی عجول بوده ای . می توانی ویرایش کنی
اعضا تایید شده: 1775
تعداد اشعار: 26650
تعداد مطالب: 2890
تعداد کل نظرات و نقدها:146808
قدم خمیده گشت، ز بار بلاست این
اشکم روان شدست، ز عین عناست این
در خویش ره نداد دلم هیچ صورتی
غیر خیال دوست که گفت آشناست این؟
عمریست تا نشستهام ای دوست بر درت!
نگذشت بر دلت که برین در چراست این؟
میگفت: کام جان تو از لب روا کنم
این خود نکرد جان به لب آمد رواست این
بگذشت دوش بر من و انگشت مینهاد
بر دیده گفتمش: صنما بر کجاست این؟
تهدید مینمود ولی گفت: چشم من
دل میبرد ز مردم والحق جفاست این
او میکند جفا و من انگشت مینهم
بر حرف عین خویش که عین خطاست این
عهدی است تا نمیشنوم بویت از صبا
از توست یا ز سستی باد صباست این
میزد غم تو حلقه و در بسته بود دل
جان گفت در مبند که دلدار ماست این
سر در رهش نهادم و گفتم: قبول کن!
گفتا: چه میکنم که محل بلاست این؟
پرسیدهای که ناله سلمانت از چه خواست؟
آیینه را بخواه و ببین کز چه خاست این؟
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
مهرداد مانا در امشب ستاره نام تو را داد می زند
چنین در روایات خوانده ایم که عدالت و حکمت در نزد علی پسر ابیطالب بوده
۱- دفتر اول ( زیر سایه ی خورشید ) سالهای ۷۸ و ۷۹ ۲- دفتر دوم (
درود بر شما جناب خراسانی عزیز🌹🌱♻️
دوستت دارم یعنی زمین خیس دیدگان من قالیچه ی قدمهای توست !! دست تو که مال من
سلام مانا جان این صفحه متعلق به دخترم سارا ست هنوز لینگ را برایش ارسال نکرده
بستن فرم