🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۴۳ : ماییم به کوی یار دلجوی

(ثبت: 166973)

ماییم به کوی یار دلجوی

دیوانه زلف آن پری روی

مار است بتی که تنگ خوی است

ماییم و دلی گرفته آن خوی

چون دردل و چشم ماست جایت

غیر از تو که دید سرو دلجوی

بیمار فتاده‌ام به کویت

راز دل من، فتاده بر کوی

باد آمد و بوی زلفش آورد

آویخته جان ما به یک موی

ای خال تو گوی و زلف چوگان

در دور قمر فکنده گویی

من ترک نگار و می نگویم

ای واعظ عاشقان تو می‌گوی

سلمان چه نهی بر آب و گل دل

دست از دل و دل ز گل فرو شوی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا