🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۴۴ : به جان تو که سوگند عظیمست

(ثبت: 192346)

به جان تو که سوگند عظیمست

که جانم بی‌تو دربند عظیمست

اگر چه خضر سیرآب حیاتست

به لعلت آرزومند عظیمست

سخن‌ها دارم از تو با تو بسیار

ولی خاموشیم پند عظیمست

هر آن کز بیم تو خاموش باشد

اگر چه خر خردمند عظیمست

هر آن کس کو هنر را ترک گوید

ز بهر تو هنرمند عظیمست

فکندم خویش را چون سایه پیشت

فکندن پیشت افکند عظیمست

که بغداد تو را داد بزرگست

سمرقند تو را قند عظیمست

حریصم کرد طمع داد قندت

اگر چه بنده خرسند عظیمست

بریدستی مرا از خویش و پیوند

که دل را با تو پیوند عظیمست

خمش کن همچو عشق ای زاده عشق

اگر چه گفت فرزند عظیمست

رکاب شمس تبریزی گرفتم

که زین شمس زرکند عظیمست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا