🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۵۹ : ای کعبهٔ من در سرای تو

(ثبت: 167886)

ای کعبهٔ من در سرای تو

جان و تن و دل مرا برای تو

بوسم همه روز خاکپایت را

محراب منست خاکپای تو

چشم من و روی دلفریب تو

دست من و زلف دلربای تو

مشک‌ست هزار نافه بت‌رویا

در حلقهٔ زلف مشکسای تو

دل هست سزای خدمت عشقت

هر چند که من نیم سزای تو

بیگانه شدستم از همه عالم

تا هست دل من آشنای تو

چندانکه جفا کنی روا دارم

بر دیده و دل کشم جفای تو

در عشق تو از جفا نپرهیزد

آن دل که شدست مبتلای تو

ای جان جهان مکن به جای من

آن بد که نکرده‌ام به جای تو

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا