🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۷۹ : ای کرده میان سینه غارت

(ثبت: 192415)

ای کرده میان سینه غارت

ای جان و هزار جان شکارت

جز کشتن عاشقان چه شغلت

جز کشتن خلق چیست کارت

می‌کش که درست باد دستت

ای جان جهانیان نثارت

بس کشته زنده را که دیدم

از غمزه چشم پرخمارت

بس ساکن بی‌قرار دیدم

در آتش عشق بی‌قرارت

یک مرده به خاک درنماند

گر رنجه شوی کنی زیارت

جان بوسد خاک تو به هر دم

بر بوی کنار بی‌کنارت

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا