🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۸۰ : آن خواجه اگر چه تیزگوش است

(ثبت: 192417)

آن خواجه اگر چه تیزگوش است

استیزه کن و گران فروش است

من غره به سست خنده او

ایمن گشتم که او خموش است

هش دار که آب زیر کاه است

بحری است که زیر که به جوش است

هر جا که روی هش است مفتاح

این جا چه کنی که قفل هوش است

در روی تو بنگرد بخندد

مغرور مشو که روی پوش است

هر دل که به چنگ او درافتاد

چون چنگ همیشه در خروش است

با این همه روح‌ها چه زنبور

طواف ویند زانک نوش است

شیری است که غم ز هیبت او

در گور مقیم همچو موش است

شمس تبریز روز نقد است

عالم به چه در حدیث دوش است

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا