🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۸۱ : جان جز پیش خود چمانه منه

(ثبت: 167908)

جان جز پیش خود چمانه منه

طبع جز بر می مغانه منه

باده را تا به باغ شاید برد

آنچنان در شرابخانه منه

گر چه همرنگ نار دانه بود

نام او آب نار دانه منه

در هر آن خانه‌ای که می نبود

پای اندر چنان ستانه منه

تا بود باغ آسمان گردان

چشم بر روی آسمانه منه

روی جز بر جناح چنگ ممال

دست جو بر بر چغانه منه

گر نخواهی که در تو پیچد غم

رنج بر طبع شادمانه منه

بد و نیک زمانه گردانست

بر بد و نیک او بهانه منه

بخردان بر زمانه دل ننهند

پس تو دل نیز بر زمانه منه

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا