🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۸۸ : ماهی که مه از قفای او بینی

(ثبت: 162950)

ماهی که مه از قفای او بینی

خورشید ز روی و رای او بینی

جوزا کمر کلاه او یابی

گردون گرهٔ قبای او بینی

عاشق‌تر و زارتر ز من یابی

آن سایه که در قفای او بینی

او خود نزید برای ما هرگز

جان کندن ما برای او بینی

اندر دل سنگ اگر نشان جوئی

هم سوختهٔ هوای او بینی

با این همه گنج‌های پر معنی

خاقانی را گدای او بینی

از لب بفرست شربت وصلی

ای یار اگر شفای او بینی

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا