🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۲۹ : چون دربسته است درج ناپدیدش

(ثبت: 180625)

چون دربسته است درج ناپدیدش

به یک بوسه توان کرد کلیدش

شکر دارد لبش هرگز نمیری

اگر یک ذره بتوانی چشیدش

ندید از خود سر یک موی بر جای

کسی کز دور و از نزدیک دیدش

مگر طراری بسیار می‌کرد

کمند طره‌اش زان سر بریدش

اگر نبود کمند طرهٔ او

که یارد سوی خود هرگز کشیدش

اگرچه او جهان بفروخت بر من

به صد جان جان پرخونم خریدش

ز جان بیزار شو در عشق جانان

اگر خواهی به جای جان گزیدش

دلم جایی رسید از عشق رویش

که کار از غم به جان خواهد رسیدش

اگر بر گویم ای عطار آن غم

کزو دل خورد نتوانی شنیدش

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا