🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۲ : توبهٔ من جزع و لعل و زلف و رخسارت شکست

(ثبت: 167569)

توبهٔ من جزع و لعل و زلف و رخسارت شکست

دی که بودم روزه‌دار امروز هستم بت‌پرست

از ترانهٔ عشق تو نور نبی موقوف گشت

وز مغابهٔ جام تو قندیلها بر هم شکست

رمزهای لعل تو دست جوانمردان گشاد

حلقه‌های زلف تو پای خردمندان ببست

ابروی مقرونت ای دلبر کمان اندر کشید

ناوک مژگانت ای جانان دل و جانم بخست

با چنان مژگان و ابرو با چنان رخسار و لب

بود نتوان جز صبور و عاشق و مخمور و مست

پارسایی را بود در عشق تو بازار سست

پادشاهی را بود در وصل تو مقدار پست

جز برای تو نسازم من ز فرق خویش پای

جز به یاد تو نیارم سوی رطل و جام دست

شادی و آرام نبود هر کرا وصل تو نیست

هر کرا وصل تو باشد هر چه باید جمله هست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا