🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۴۴ : جان بر افشان اگرت صحبت جانان باید

(ثبت: 164371)

جان بر افشان اگرت صحبت جانان باید

خون دل نوش اگرت آرزوی جان باید

برو و مملکت کفر مسخر گردان

گر ترا تختگه عالم ایمان باید

در پی خضر شو و روی متاب از ظلمات

اگرت شربتی از چشمهٔ حیوان باید

هر کرا دست دهد وصل پریرخساران

دیو باشد اگرش ملک سلیمان باید

تا پریشان بود آنزلف سیه جمعی را

جای دل در خم آن زلف پریشان باید

سرمهٔ دیده ز خاک ره دربان سازد

هر کرا صحن سراپردهٔ سلطان باید

حکم و حکمت بکه دادند درین ره خواجو

بگذر از حکم اگرت حکمت یونان باید

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا